استفاضه

سلام :)

استفاضه

سلام :)

استفاضه یعنی طلب خیر کردن، یعنی عطا خواستن
و دنیا محل استفاضه است نه استفاده (حتی دنیای مجازی)


* اَللَّهُمَّ اخْتِمْ لَنا بِالَّتى هِىَ اَحْمَدُ عاقِبَةً *


میخواهم باز هم تلاش کنم جوری بنویسم که نوشته هایم حالم را (و حالتان را ) خوب کند :))

*******************************


نوشتن زیستن دوباره ی لحظات زندگی است.
لحظه نوشتن لحظه عمیقتر زیستن لحظه لحظه های زندگی است.

۹ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

«ر» دو سال از من کوچکتر است آرام و ملیح. زل میزند در چشمهایم و خیلی جدی با لبخندی خاص می گوید: «ما از شما خیلی چیزها یاد گرفتیم.همه جوره»!
«س» نه سال از من کوچکتر است دختری شاداب و جوان که با شیطنت خاصی می‌خندد و می‌گوید: «دلم براتون تنگ میشه»
«ف» چهار سال از من کوچکتر است و خیلی کم حرف می‌زند. همینکه از جایش بلند می‌شود مِن‌ومِن کنان و با حیایی خاص می‌گوید: «تو این کلاس به من خیلی خوش می‌گذره. ممنونم»
«ص» دو سال از من بزرگتر است و یک دختر ده ماهه دارد و مدام از خنده ریسه می‌رود و حرف «ف» را تایید می‌کند: «من دو سال بود خونه نشین شده بودم کلاس شما خیلی برام خوب بود»
«س»، «م»، «ر»، «ز» یکی بعد از دیگری شروع می‌کنند بابت یاددادن آنچه یادنگرفته اند تشکر کنند!
 اما من سریع بند و بساطم را جمع می‌کنم و از کلاس خارج می‌شوم تا مثل همیشه اشک شوقم پشت لبخند پهنم پنهان بماند.


عاشق کلاس‌های خیاطیَ‌م هستم. کلاسی که همه‌یمان بدون مانتو و روسری و چادر عین هم هستیم. کلاسی که هیچکس اعتقاداتش را فریاد نمی‌زند. کلاسی که ساپورت‌پوش و بسیجی کنار هم می‌نشینند، با هم میخندند، به هم یاد می‌دهند، از هم یاد می‌گیرند و دوست می‌شوند.

دریغ از دو جمله فرهنگی-اعتقادی که از زبان من شنیده باشند. گاهی فکر می‌کنم می‌شد راهی برای تأثیرگذاری بیشتر پیدا کرد و گاهی فکر می‌کنم از این بهتر راهی نمی‌شد!

۱۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۲۲:۴۲
مریم ثالث

یک آی پی مشکوک چندبار «استفاضه» را باز می کند. آی پی یکی دو وبلاگ دیگری که گاهی آنجا مینویسم را هم چک میکنم. آی پی مشکوک آنجا هم هست! مطمئن میشوم لو رفته ایم! تمام احتمالات را بررسی میکنم. تمام راه حل ها را. و نیز تمام فرصت ها و تهدیدها و چالش ها و...

و باز هم این سوال قدیمی داغ میشود که آیا اینگونه وبلاگ نویسی درست است یا نه؟ همین که فکر تعطیلی وبلاگ و حداقل تغییر آدرس غلبه پیدا میکند بر بی خیالی و دل به دریا زدن، بعد از چند ساعت میفهمم آی پی مشکوک آی پی خودم بوده است!


یکی نیست بگه: «نمیخوای کسی پیدات کنه مگه مجبوری وبلاگ بنویسی؟»

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۴ ، ۲۰:۲۵
مریم ثالث