مادرم عاشق رنگ صورتی است. دوست دارد این رنگ رنگ لباس تن من باشد نه تن خودش. و من مطیع دل مادرم. پنجشنبه خبر رسید دایی پیرش فوت کرده است و فردا تشییع جنازه است. مادر مثل کوه محکم است. غم و غصههایش روی صورتش خط میاندازد و روی تای کمرش مینشیند نه در رنگ لباسَش و در قوس لبانش. مشکی تن نکرده است. و من مرددم بین سیاه پوش شدنم یا نشدنم. میترسم ناراحتترش کنم. با کمی دلهره لباس سیاهی میپوشم. و او به محض اینکه میبیندم لبخند میزند و غرق بوسهام میکند.
+مطیع دل مادرهایمان باشیم نه ظاهرشان.
۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۹