استفاضه

سلام :)

استفاضه

سلام :)

استفاضه یعنی طلب خیر کردن، یعنی عطا خواستن
و دنیا محل استفاضه است نه استفاده (حتی دنیای مجازی)


* اَللَّهُمَّ اخْتِمْ لَنا بِالَّتى هِىَ اَحْمَدُ عاقِبَةً *


میخواهم باز هم تلاش کنم جوری بنویسم که نوشته هایم حالم را (و حالتان را ) خوب کند :))

*******************************


نوشتن زیستن دوباره ی لحظات زندگی است.
لحظه نوشتن لحظه عمیقتر زیستن لحظه لحظه های زندگی است.

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

خاطرم نیست بعد از جلسه دوم بود یا سوم که مادرم نظرم را درباره او پرسید. نمیتوانستم چشمانش را نگاه کنم اما بی درنگ فقط یک جمله گفتم: "به نظرم میتونه برای شما هم پسر خوبی باشه".
۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۴۲
مریم ثالث
پیچ ضبط ماشینش را که چرخاند یاد لبخند تمسخرآمیز آنان و نیز چشمان از حدقه بیرون زده آن دیگرانی افتادم که در پاسخ به سوالشان گفته بودم: «چه خوب میشود اگر زن و شوهر در ماشینشان با هم سخنرانی گوش دهند»
صدایی که پخش میشد را نمیشناختم اما سخنران از روز قیامت حرف میزد. از اینکه «وقتی روزی که یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ برسه، اون روزی که هیچکس به هیچکس نیست و همه در هول و اضطراب هستن یه لحظه همه جا آروم میشه همه میفهمن فاطمه زهرا وارد محشر شده...»
صدای سخنران با صدای پس زمینه خاصی به خوبی هماهنگ شده بود، اما من به جای اینکه به محتوا گوش بدهم به وضعیتی که اخیرا پیدا کرده ام فکر میکردم و به جایی که نشسته ام. دوباره که نام فاطمه زهرا را لابه لای جمله ها شنیدم، رویم را برگرداندم و به صورتش نگاه کردم. به روبه رو خیره شده بود و تکان نمیخورد و ... حالا دیگر محاسنش هم خیس شده بود.
۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۰۲:۱۰
مریم ثالث