استفاضه

سلام :)

استفاضه

سلام :)

استفاضه یعنی طلب خیر کردن، یعنی عطا خواستن
و دنیا محل استفاضه است نه استفاده (حتی دنیای مجازی)


* اَللَّهُمَّ اخْتِمْ لَنا بِالَّتى هِىَ اَحْمَدُ عاقِبَةً *


میخواهم باز هم تلاش کنم جوری بنویسم که نوشته هایم حالم را (و حالتان را ) خوب کند :))

*******************************


نوشتن زیستن دوباره ی لحظات زندگی است.
لحظه نوشتن لحظه عمیقتر زیستن لحظه لحظه های زندگی است.

داستان از یک سکه صد تومانی شروع شد. پیرمرد راننده از مسافر آخر حلالیت طلبید برای نداشتن یک سکه صدتومانی و مسافر با خوشرویی تمام پذیرفت و پیاده شد. چند دقیقه بعد من یک سکه صد تومانی گذاشتم کف دست راننده و ...


-خانم کاش زودتر داده بودین میدادمش به اون خانم.
- الان متوجه شدم پول خرد دارم. بازم خوبه شما حلالیت خواستین. خیلی‌ از راننده‌ها که عین خیالشون نیست.


-حالا همش صد تومنه. اگر ندین فکر میکنن یه میلیاردشون رو خوردی!
-فرقی نمی‌‌کنه. مقدارش که مهم نیست.


– آره خانوم دزدی دزدیه دیگه فرق نداره.


پریده ام میان کلامش و او اکنون موضعش را تغییر داده:
-خانوم همه چیز خراب شده. فکر میکنین آمریکا برا چی حمله نمیکنه ولمون کردن به حال خودمون. این پسرها رو ببینین محرم شده زیر ابرو برمی‌دارن لباساشونو ببینین. سرشونو گِل می‌مالن میان برای دختر....


من همینطور به جلو خیره شده‌ام و نمی‌توانم حرفی بزنم. خودم را آماده میکنم که ارتباط پول حرام و فساد را تبیین کنم که با مثال تلخَ ش زبانم را بند می آورد:
- خانوم چرا راه دور بریم؟ همین پسر من ده بار ازدواج کرده هنوز مجرده! دخترهای بیوه ریختن تو خیابون کسی نمیره...


دیگر رگ‌های مغزم از حرف‌های او درحال پاره شدن است که می‌رسیم به انقلاب:
-ممنون آقا پیاده می‌شوم
-دخترم قدر خودتون رو بدونید. من چندبار در خدمت شما بودم دخترهایی مثل شما نایابن...


پیرمرد فقط ظاهر من را دیده است اما من آنقدر جا خورده‌‌ام که نه می‌توانم تشکر کنم و نه حتی در چشمانش نگاه کنم. درِ ماشینش را که می‌بندم هنوز دعاهایش ادامه دارد... کاش برمی‌گشتم و میگفتمَ‌ش چند دقیقه دیگر می‌رسم جایی که حداقل سیصد نفر از من خیلی بهتر آنجا هستند.

نظرات  (۴)

سلام مریم جانم
تو خط هایی که ما سوار می شیم، ندادن پول خرد امری خیلی عادی محسوب می شود. وقتی یکی از پر ترددترین خطوط که جز تاکسی، با چیزی نمیشه رفت، رو قیمت می ذارن ۹۰۰ تومن، اخه باید چی گفت به این شهرداری و سازمان حمل و نقلش!
خب رسما همه ۱۰۰۰ میگیرن.
بدتر از اینها، در همین خط، راننده ها حدود ساعت ۴، ۵ غیب میشن. یا فقط دربست می برن. حالا مسافرا می مونن با رانندهایی که حتی با بیش از مبلغ دوبرابر حاضرند تا مقصد برن!
کلا تو انقلاب، تاکسی های جالبی دیدم، تیپ های مختلف...
یکبار از دروازه دولت تاکسی گرفتیم تا انقلاب... با دوستم بودم. تو ماشین داشتیم بحث می کردیم که کی کرایه بده حالا یواش هم بحث می کردیم. یهو راننده گفت، «خانم لازم نیست، من از چادری ها پول نمی گیرم... :)»
حالا از ما اصرار، از راننده انکار... گفت: «با حضرت زهرا (سلام الله علیها) معامله کردم. اگر هم ماشین پر مسافر باشه ومجبور باشم بگیرم، می رم می اندازه تو ضریح حضرت معصومه (سلام الله علیها)»
ما هم به رسم ادب، دعا کردیم که: ان شاءالله خانم جزای این کار خیر شما رو بده و جوابش این بود: «دادن!»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشکل نایاب بودن ما می دونی چیه؟! اینه که ما تو خیابونا ولو نیستیم، برعکس آدم های بی حجاب که کلا کف خیابونن. برای همین به چشم نمیایم. هیچ وقت محض تفریح تو خیابونا راه نمی ریم و نمی گردیم.
هروقت کسی بهم انجوری میگه، جواب می دم: اتفاقا اصلا نایاب هم نیستیم. شاهدم راهپیمایی هاست. همیشه تو راهپیمایی ها از خودم می پرسم، خب این همه چادری تا حالا کجا بودن...

ملتمس دعا
پاسخ:
سلام دوستم
درست میگی. به نظرم وقتی کرایه ها رو اینطور درنظر میگیرن باید پول خرد هم برای راننده ها تامین کنن. مثلا سر وصال تا ته وصال کرایه 850 تومنه و خیلی برام جالبه چندباری که سوار شدم راننده 150 تومن رو بهم برگردونده. واقعا همین پولهای کم که به نظر نمیاد اثر وضعی دارن روی وضعیت جامعه و خرابتر شدن اون.

چه جالب! یاد پست «ببخشید آقا دکمه تک هم میفروشید»َم افتادم. فکر کنم اون موقع شما خواننده استفاضه نبودین. یه فروشنده جوانی دکمه رو بهم هدیه داد به خاطر محجبه بودن و من کلی ذوق کرده بودم :)
دیشب داشتم فکر میکردم که یکی از خوشبختیهای من اینه که وقتی من یه پست دردناک میذارم تو استفاضه (استفاضه ای که قراره حالمون رو خوب کنه) یکی از خواننده هام میاد یه کامنت خوب میذاره که درد اون پست رو میگیره. این کامنت شما هم از اون کامنتها بود :)

--------------
من وقتی ناراحت میشم دیگه نمیتونم حرف بزنم. اره کم نیستیم اما ادمها از دیدن بدی ها ناراحت میشن و به خاطر همین براشون بزرگتر جلوه میکنه
اینم بگم بخندی: من وقتی مجتهد شدم قراره یه طرح بدم بر هر خانم محجبه واجب است روزی نیم ساعت در یکی از امکان شلوغ تهران فقط راه برود. تا دیگه کسی نگه «همه همینطورن»
سلام...
خواهش
حالا کو تا شما مجتهد بشی! :)
من که ازت تقلید نمی کنم، گفته باشم.. خخخخخخخخخ

پاسخ:
سلام

ای بابا
حالا مجتهد شدن سخته اما نماینده مجلس بشم چی؟
الان سه تا رای دارما :))
سلام!
من وقتی صحبتای بعضی راننده تاکسیها رو.میشنوم کلا هنگ میکنم و نمیتونم حرفی بزنم. ربط حرفاشونو بهم نمیفهمم, نمیدونم چی فرض کردن و...ترجیح میدم جواب خاصی ندم.
راستی قبلا یه وبلاگ فعالی بود, تاکسی نوشت مال اقای مظاهری. فکر کنم شماهم پتانسیل راه انداختن یه تاکسی نوشت رو داری ها!
پاسخ:
سلام زهرا

البته این اقای راننده حرفهاش به هم ربط داشت اعتراض داشت به دینداری ظاهری آدمها و خب ربطش میداد به آخوندها و... منتها خیلی فشرده حرف میزد و فرصت نمیداد من حرف بزنم. من کلا دوتا جمله حرف زدم. اما به نظرم نقش مهمی در فرهنگ سازی دارن اگر مرد بودم روشون کار میکردم :))
اره پلاسشون رو میخونم جالبه.
راننده هه هم ازونایی بوده که فکر میکرده هرکی حجابش یه کم ایراد داره ازون آدمای خرابه! یا پسرایی که تیپ میزنن واسه دخترا این کارو میکنن! واقعا نمیشه اینجوری قضاوت کرد! هستن خانمایی که چادر سرشون میکنن و هر کار کثیفی هم انجام میدن! هستن خانمایی که حجابشون مشکل داره ولی تا حالا دست کسی بهشون نخورده! هستن پسرایی که ریش میزارن و دکمه پیرهنشون رو تا ته میبندن و تسبیح دست میگیرن و انگشتر عقیق میندازن و تو خیابون با چشماشون دخترا رو میخورن! هستن پسرایی که لباسای مد روز میپوشن و به موهاشون مدل میدن و به صورتشون میرسن ولی حیاشون بیشتره! نمیشه یه ویژگی رو دید و کل شخصیت رو از روش حدس زد! آدمها خیلی پیچیده ان! هر مدل آدمی که فکرش رو بکنی وجود داره!
خدا ما رو از تکبر و قضاوت های عجولانه حفظ کنه...
پاسخ:
بله هستن.

این راننده همونطور که دینداری رو ظاهری میدید دین نداری رو هم ظاهری میدید.


آمین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی