استفاضه

سلام :)

استفاضه

سلام :)

استفاضه یعنی طلب خیر کردن، یعنی عطا خواستن
و دنیا محل استفاضه است نه استفاده (حتی دنیای مجازی)


* اَللَّهُمَّ اخْتِمْ لَنا بِالَّتى هِىَ اَحْمَدُ عاقِبَةً *


میخواهم باز هم تلاش کنم جوری بنویسم که نوشته هایم حالم را (و حالتان را ) خوب کند :))

*******************************


نوشتن زیستن دوباره ی لحظات زندگی است.
لحظه نوشتن لحظه عمیقتر زیستن لحظه لحظه های زندگی است.

داستان های باورنکردنی!

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۲ ق.ظ

از وقتی آمده‌ایم اینجا (اینجایعنی اینجا که ما هستیم) راننده تاکسی‌ها و زندگی‌شان و شغلشان بخشی از دغدغه روزانه‌ام شده است. آنهایی که آدمهایی از جنس یخ خشک را جابه‌جا می‌کنند. و روابطشان محدود است به ابتدا «سلام» و انتها «مرسی آقا من اینجا پیاده می‌شوم».
و من یکی از همین آدمهای یخی هستم. بارها دلم خواسته این ظاهر یخی را بشکنم و حداقل بعد از گفتن «سلام» با روی باز بگویم «خدا قوت» و یا بعد از گفتن «مرسی آقا اینجا پیاده می‌شوم» جرات کنم و بگویم «انشالله روز پرخیر و برکتی داشته باشید». و هرگز چنین نکرده‌ام. بله اینجا که می‌رسد "مومن" می‌شوم و نباید با مرد نامحرمی که نمی‌شناسم و روی صندلی کناریَ‌ش نشسته‌ام، حرف بزنم! و اگر هم او با من حرف می‌زند باید یا در و دیوار شهر را نگاه کنم و یا به رویم نیاورم و یا به «بله» و «خیر»ی مکالمه را در نطفه تمام کنم!
بگذریم!
کرایه تاکسی‌های خطی اینجا (همینجا که ما هستیم دیگر!) هزار و دویست تومان است و بنا به قانون نانوشته‌ای این راننده تاکسی‌ها هستند که موظفند پول خُرد داشته باشند و اگر نداشته باشد کرایه به پایین رند می‌شود.

و این یعنی پول مشکل دار.

 بگذریم!

 نفر اولی که زودتر پیاده می‌شود پول خُرد ندارد. راننده که تمام سوراخ سنبه‌های داشبورد را گشته او را با سلام و صلوات و «بفرمایید آقا قابل نداره» پیاده‌ می‌کند. نفر دوم هم می‌گوید «ببخشید آقا پول خرد ندارم» و پیاده می‌شود. نفر سوم هم دوهزار تومانی می‌دهد. راننده غرولندی می‌کند و او هم پیاده می‌شود. و می‌ماند نفر چهارم که آخر خط پیاده می شود واز قضا اینجا آخر خط است (لازمه بگم کجا؟). من مانده‌ام و راننده نسبتاً عصبانی و دوهزارتومانی در دست.

-«ای بابا شما هم دویست تومانی ندارید؟»
-«نه متاسفانه»
و هزارتومانی را می‌گذارد کف دستم. کمی تعلل می‌کنم. خب کاری از دستم برنمی‌آمد. انتظار ندارید که یک اصفهانی هزارو دویست تومان را دوهزار تومان حساب کند و پیاده شود که؟! بله باقی پول را می‌گذارم توی کیفم و

-«مرسی آقا اینجا پیاده می‌شوم»

اما یک اصفهانی اصیل طاقت دیدن ناراحتی کسی را ندارد. دقیقاً دو ثانیه قبل از اینکه پیاده شوم چاره ای برای راننده متضرر اندوهگین می اندیشم و صرفاً جهت خوشحال کردنش دو عدد گز اعلای اصفهان می‌گذارم روی داشبورد ماشینش.

-«بفرمایید آقا قابل نداره»

در ماشین را که میبندم هنوز صدای خنده هایش را میشنوم. :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۹
مریم ثالث

تاکسی نوشت

نظرات  (۱۱)

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۱۱ کمی خلوت گزیده!
ببخشید منظور از «اینجا» کجاست؟!!!
خخخخخخ
پاسخ:
چند متر اون طرف تر!
بله آفرین همونجا :))
چه فکر خوبی! همیشه تو کیفت به جای پول خرد گز داشته باش، کلی کام ملت شیرین می شه، حالشونم خوب می شه دعات می کنن! :)
پاسخ:
اره زهرا. فقط مشکلش اینه که ممکنه بعد از مدتی راننده تاکسی ها هم جای دویست تومنی گز به مسافرهاشون بدن :)
میتونی روش منو اجرا کنی:) به خانواده سپردم هرکی پول خرد داره بده به من. یعنی یه سبد هست، پول خردهای خونه رو میذارن اونجا، تو مایه های صندوق صدقات :)) واسه همین همیشه یه مشت پول خرد تو کیفم دارم، راننده ها هم دعام میکنن که خرد میدم :)
(البته چند وقت یه بار به جای سکه های صدقه که بهم دادن، صدقه اسکناسی میدم که عذاب وجدان نگیرم صدقه های خانواده رو جمع کردم :))
پاسخ:
آره دیدم اون روز سکه ها تو :))
منم بیشتر مواقع پول خرد دارم مشکل اینه که بیشتر اعضای خانواده هم خودشون باید برای رسیدن به خونه سوار این تاکسی ها بشن و پول خرد لازم دارن. اما سپردم از یه مغازه دار آشنا 200 تومنی بگیرن امروز اتفاقا به دستم رسیده :)
راننده تاکسی ها رو دوست دارم. به خصوص اون مسیرهایی که زیاد میرم و راننده هاشو میشناسم. وقتی سوار یه تاکسی آشنام و بدون اینکه من بگم راننده جایی که میخوام پیاده م میکنه، کلی ذوق میکنم. با اینکه مکالمه ما هم در حد همون سلام ه، ولی حس دوست بودن بهم دست میده :)
آدمهای صبور و زحمت کش و باغیرتی هستن.
پاسخ:
یه استادی داریم (بچه ها میشناسنش؛ دکتر ت) تعریف میکرد با خدمه دانشگاه به جز سلام و علیک ، فقط کمی صمیمی تر و نه از نگاه بالا به پایین حال خانواده و وضع کارشون رو میپرسه و چقدر همین دو تا جمله اونها رو خوشحال میکنه.
من گاهی فکرمیکنم وقتی هفته ای دوبار سوار تاکسی یه اقایی میشم که به قول تو واقعا صبور و زحمت کش و باغیرت هست و همسن و سال پدر منه چرا نباید بیشتر از سلام حرفی بزنم و مثل یه مجسمه رفتار کنم. حالا ما هیچی نمیدونم آقایون چرا اینقدر سرد و خشک با راننده ها برخورد میکنن!
اره منم همیشه به قسمت کلیشه ای شغلای آدم. مخصوصا راننده تاکسیا و نظافت چیها فکر میکنم و بدجوری آزارم میده
من چون نمیتونم کاری بکنم که شاد بشن معمولا براشون دعا میکنم و در طول مسیر برای سلامتیشون صلوات میفرستم

آدم باید همه جا مؤمن باشه دقیقا همه جا (لازمه بگم کجاها؟)

پاسخ:
این همون حس مشترک بین ماست :))

آدمها نیاز به تشویق دارن همین که وقتی دارین پیاده میشین خیلی اهسته  بهشون بگین خدا خیرتون بده کلی خوشحال میشن.



بله بله ادم باید همه جا مومن باشه.
منتها من جاهای دیگه چندان رفتارم شبیه مومن ها نیست فقط تو تاکسی که میشینم یادم میافته البته توجیه خوبی نیست خودم میدونم.
تذکرتون بیخ گوشمه هنوز. مومن اینجا مومن اونجا مومن همه جا :)))
سلام
مدتی هست که وبلاگتون رو دنبال می کنم، دیگه امروز از خاموشی بیرون اومدم

کارتون منو یاد سوپریا و داروخونه ها انداخت که به جای مابقی پول چسب زخم و آدامس و ... میدن
ولی من معمولا با راننده هایی برخورد می کنم که گرد میکنند به سمت بالا و پول خودشون رو مشکل دار می کنند

یاعلی

پاسخ:
سلام
اره نباید اینکارو زیاد تکرار کنم ممکنه اونهام به مسافرهاشون گز بدن و اینطوری آمار افرادی که اضافه وزن دارن زیادتر بشه :)

قلبتون مثل چراغتون روشن باشه اینجا چیز زیادی ندارم بنویسم وقتتون هدر نشه!

علی یارت

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۸ سیده زهرا میم
والا راننده های خوش انصافی دارید که رو به پایین رند می کنند ، راننده های اینجا با یه فرمول عجیبی به بالا رند می کنند که مسافره به غلط کردن می افته که چرا پول خرد نداشته :دی
پاسخ:
عجب!
من فکر میکردم همه جا به پایین گرد میکنن!

ببخشید اینجا یعنی دقیقا کجا؟ :))
سلام
اینجا همه کرایه ها را به بالا رند می کنند.
مثلا 1200 را اگر نداری، 1500 می گیرد. 900 را هزار و...
اینجا پایتخت است. هیچ کس پول خرد ندارد.
پاسخ:
سلام
والا اینجام پایتخت است!
آنکس که باید داشته باشد راننده است مثل بقال و ...:)
از اصفهانیا بعیده ..
پاسخ:
پست در جهت اصلاح افکار عمومی درباره اصفهانی ها بود دیگه.

سلام
آخه وقتی زده بودین اصفهانی اصیل، گفتم شاید همان اصفهان زندگی می کنید.
بله، اما اگر به راننده تاکسی این حرف را بزنی، کلی برایت صغری و کبری می بافد... و اخرش یک چیزی هم بدهکار می شوی... :(

راستی چی شد که شما یهو مطالب وبلاگتون رو کلا پاک کردین؟
پاسخ:
سلام
نه تهرانیم.
پدر پدربزرگم اصفهان زندگی میکرده! 
منم که به راننده نمیگم اما این مدت همه خودشون همینکارو کردن.


پست چرا دخترها عاشق مادرهایشان میشوند کامنت 5یا6 به این سوال جواب دادم. حس شلوغ شدن داشتم و عذاب وجدان! حالا شاید چندتایی که بهتر بود رو برگردونم.
ممنون از اینکه پرسیدین:)
۱۳ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۱۷ دانشجوی کلاس اول دبستان
سلام

گاهی با دوتا دونه گز ناقابل چقدر زندگی شیرین می شود...
پاسخ:
سلام

بله
حتی به ساختار شکنی اش هم می ارزد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی