روحانی مسجدمان میگوید تا وقتی که تل زینبیه را از نزدیک ندیده، کف العباس را از نزدیک ندیده، قتلهگاه را از نزدیک ندیده و کربلا را از نزدیک ندیده نمیتوانسته روضهها را درک کند. در بین دعاهایش مدام میگوید دعا کنید یک روز هم که شده در طول زندگیتان کربلا را از نزدیک ببینید.
اما از من میشنوید اگر تا بهحال کربلا نرفتهاید و امکان هر سال رفتنَش را ندارید چنین دعایی نکنید.
اگر نمیخواهید یک اربعین قبل از عاشورا و یک اربعین بعد از اربعین "زندگی"تان مختل شود چنین دعایی نکنید.
از من میشنوید بروید "زندگی"تان را بکنید.
نرفتهها نهایتاً همین ده روز را برای جانهای بیجان ِکربلا گریه میکنند و تمام میشود اما رفتهها دهها روز گریه میکنند برای جانِ جامانده در کربلا.
از من میشنوید بروید "زندگی"تان را بکنید. اگر یک روز بروید کربلا، تمام طول زندگیتان میشود همان یک روز و روزهای دیگر میشود در انتظار روزی دیگر.