استفاضه

سلام :)

استفاضه

سلام :)

استفاضه یعنی طلب خیر کردن، یعنی عطا خواستن
و دنیا محل استفاضه است نه استفاده (حتی دنیای مجازی)


* اَللَّهُمَّ اخْتِمْ لَنا بِالَّتى هِىَ اَحْمَدُ عاقِبَةً *


میخواهم باز هم تلاش کنم جوری بنویسم که نوشته هایم حالم را (و حالتان را ) خوب کند :))

*******************************


نوشتن زیستن دوباره ی لحظات زندگی است.
لحظه نوشتن لحظه عمیقتر زیستن لحظه لحظه های زندگی است.

علیه فداکاری‌های بیش از اندازه

جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۰۲ ق.ظ

استاد که نیامد رفتیم سر کلاس کناری نشستیم. فقط می‌دانستم عنوان کلاس انسان 250 ساله است. نشسته‌ایم انتهای کلاس، و انتهای کلاس جای مادران جوان و کودکانشان است. یکی به فرزندش شیر می‌دهد یکی نوزادش را بقل گرفته و راه می‌رود بلکه بخواباندش. یکی دنبال پسرک شیطانش اینطرف و آنطرف می‌دود که خرابکاری نکند. یکی لباس‌های کودکش را عوض می‌کند و ... همینطور که به چشمان پر امید مادران و لبخند دلنشین کودکان نگاه می‌کنم غبطه می‌خورم هم به مادران که چه مطمئن درس و کار و دانشگاه را رها کرده‌اند و به فرزندانشان می رسند و هم غبطه می‌‌خورم به حال کودکان که خوشبحالشان، اینها بزرگ هم شوند دیندار می‌مانند و آدم حسابی می‌شوند و اینقدر مثل ما تقلا نمی‌کنند.
چند دقیقه‌ای که می‌گذرد بالاخره می‌توانم به جای نگاه کردن به بچه‌ها حواسم را جمع استاد کنم. انگار در انسان 250 ساله به امام صادق رسیده‌اند. لابه‌لای پچ‌پچ‌های دوستان می شنوم که استاد می‌گوید بعد از وفات امام صادق، برادران امام موسی کاظم ادعای امامت کرده بودند! همین یک جمله برای این جلسه من کافی است. دیگر نمی‌شنوم استاد چه می‌گوید. چه تربیتی می‌تواند از تربیت امام بالاتر باشد؟ فرزند امام و برادر امام باشی و کار شکنی کنی؟ چه اتفاقی می‌افتد که یک نفر می‌تواند تمام زحمات پدر و مادرش را بر باد فنا دهد؟ ...

نگاهم به کودکان است و مادرانی که از خود گذشته‌اند که وظیفه‌یشان را انجام دهند. بسیاری از آنها این از خودگذشتگی را به جان خریده‌اند که فرزندشان برای خودش و برای خدا چیزی شود. بسیاری از دختران مجردی که می بینم یکی از انگیزه‌های اصلیشان برای ازدواج کردن بچه داشتن است. بله مادری لذت‌بخش است اما اگر کسی صرفا برای کسب این لذت بچه‌دار شود "عاقل" نیست. باید برای بچه‌داشتن انگیزه قوی‌تری داشت. اما چه انگیزه‌ای باعث می شود که یک مادر تمام زندگی‌اش را وقف بخشی از وجودش کند و دیگر خودش را نبیند، وقتی می شنوی که فرزند امامت هم گاهی ناخلف شده است؟

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۳۰
مریم ثالث

نظرات  (۱۰)

۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۱۸ آبجی خانوم
یک آه عمیق
یک نفس جانسوز
 :(


+عمدا برعکس نوشتم
پاسخ:
:(

+چرا؟ عکس دردناکتره؟!
باید تحقیق کرد اون فرزندانی که ادعای امات کردن، با امام موسی بن جعفر علیه السلام، از یک مادر بوده اند یا...؟!
پاسخ:
حالا به فرض که از یک مادر نباشن هم باز در اصل مطلب چندان فرقی نمیکنه که ممکنه بچه ها با وجود خوبی پدر و مادر باز به راه خلاف برن.
یک مقداری بوی فمنیست و اینها میاد از این پست! منظورتون چی بود از نوشتنش؟!
پاسخ:
نمیدونم چه بویی میده اما این پست را علیه فداکاری های بیش از اندازه نوشتم. چه مادرها و چه پدرها. من مخالفم با رفتار پدر و مادرهایی که بعد از بچه دار شدن دیگر تمام میشوند و خودشان را فراموش میکنند و  میکشند برای اینکه بچه هایشان در آرامش و آسایش تام باشند
 و معتقدم بخشی از تربیت خارج از کنترل آدمهاست.

+اگر خودتون رو معرفی کنید بهتر میتونم سوالتون رو جواب بدم
سلام

اول بگم نظر ... رو من ننوشتم! اما میخوام در ادامه ی پاسختون به اون نظر ایراد سخنرانی کنم!!!

موافقم با جمله ی قبل از + 
یهدی من یشاء الی صراط مستقیم. نمیدونم چقدر از اراده و کنترل آدما خارجه؟ قسمتی، همه اش؟! نمیدونم. اما میدونم هدایت از کنترل آدما خارجه. با اون آیه هم نخوایم نگاه کنیم، باید بگیم آدما مختار آفریده شدن. ممکنه با علم و آگاهی و ... دست از مسیر درست بردارن.

من عمیقا نظر امام رو دوست دارم. ما مامور به وظیفه ایم
وظیفه محور اگه باشیم هیچ وقت تمومی نداریم. اگه بچه دار میشیم وظیفه است. اگه تربیتش میکنیم وظیفه است. اگه راه اشتباه میره به درک! اگه درست رفت گلی است از گلهای بهشت! آدم بود حوشحال میشیم، نبود حوشحالیم از انجام وظیفه
به شرط انجام درست وظیفه. حد و حدود تربیت هم بنظرم معلومه. 

با این اوصاف اگه آدم وظیعه اش رو انجام بده، تو ده کوره ی لب مرز، با هشت تا بچه ی پررو و خطر حمله ی اشرار، هیچ وقت تموم نمیشه. تازه انقدر زیاد میشه که حد نداره. 

نظر منه ها. آدمی رو موفق میدونم که به وظیفه اش عمل کنه. این آدم تمومی نداره



+
شاید خیلی با پست ربطی پیدا نکرد اما دلم خواست بگم این حرفها رو
برای دل خودم
پاسخ:
سلام
 میدونستم شما کامنت قبل رو ننوشتین!

 با صحبتهاتون موافقم. باید به همه چیز نگاه وظیفه ای داشت. اگر پدر و مادرها چنین نگاهی داشته باشن و سعی کنن وظیفه شون رو انجام بدن اولا دیگه نتیجه براشون فرقی نمیکنه و اگر بچه شون خوب بشه منتی نمیذارن و اگر بد بشه هم خفتی نمیدن. ثانیاً وظیفه حد و مرزی داره که باعث میشه آدمها خودشون رو فدا نکنن. فکر کنم شهید مطهری ست که فرد و خانواده و جامعه رو از هم تفکیک میکنن و فرد رو به خانواده و خانواده رو بر جامعه در رسیدن به اهداف اولویت میدن.
 حرف من هم همین بود که افراد یک سری وظیفه نسبت به خودشون دارن و نباید حقی که بر گردن خودشون دارند رو فدای خانواده و اجتماعشون کنن.

خب پیدا کردم! اینجا نخوندم اما اونجا هم نوشته که فرد بر خانواده و خانواده بر جامعه اولویت دارد:

یک اصل مهم در نگاه اسلامی در طراحی وظایف و مسئولیتها این است که مساله اول فرد است بعد خانواده و سپس جامعه. یک فرد در درجه اول باید سعادت حقیقی خود را در نظر بگیرد؛ به تعبیر ساده فرد حق ندارد برای خاطر دیگران (چه برای دنیای آنها یا حتی به خاطر  آخرت دیگران) کاری انجام دهد که به جهنم برود. هرکس سعادت خودش از سعادت دیگران برایش مهمتر است. حضرت امیر می فرماید: من به خاطر آخرت شما به جهنم نمی روم چه رسد به خاطر دنیای شما. یعنی اولین دغدغه یک فرد بایستی خودش باشد. اینکه حاصل شد مساله خانوادگی دغدغه دوم می شود اینکه تلاش کنم خانواده ام را به کمال برسانم. و در مرتبه سوم نوبت به شان اجتماعی می رسد. تقدم سعادت فرد بر خانواده و اجتماع مشخص است، من هرکجا بخواهم یک اقدام اجتماعی یا خانواد گی انجام بدهم که این اقدام با رشد حقیقی من مخالفت داشته باشد و موجب انحطاط حقیقی من – یعنی جهنمی شدن- باشد، نباید آن کار را انجام بدهم. اگر طبق بحث قبل تفاوت خانواده با جامعه معلوم شده باشد خانواده هم به همین معنا بر اجتماع مقدم است.

پاسخ:
لینکه کار نمیکنه؟!
اینجا منظور اینجا بود 
http://www.souzanchi.ir/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%D8%A7%D9%8A%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%D9%86%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%8A%D8%B4%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86/
سلام...
حکایت همان شعر معروف است...
پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد...

پاسخ:
سلام

یا پسران حضرت یعقوب...
سلام
اگه کسی صرفا به خاطر "لذت" مادری، بچه دار بشه عاقل نیست، ولی کسی که به خاطر انجام وظیفه بچه دار بشه خیلی هم عاقله، حتی اگه این بچه دار شدن مساوی این باشه که به ظاهر تمام زندگی ش رو وقف بچه ش بکنه.
درواقع این آدم زندگی ش رو وقف بچه ش نکرده، وقف خدا کرده. الان تو این موقعیت لازمه مثلا درسش رو رها کنه، فعالیت های اجتماعی ش رو حذف کنه یا به حداقل برسونه، حتی اعمال عبادی ش رو مثل دوران مجردی نتونه انجام بده... ولی همه این کارها رو به خاطر خدا داره میکنه. 
اصولا عاقلانه نیست که آدم کاری به خاطر کسی غیر از خدا انجام بده، فرقی نمیکنه اون کس خودش باشه یا بچه ش یا شوهرش یا هر کس دیگه ای. وقتی با خدا معامله میکنه، حتی اگه نتیجه کار اون چیزی نشه که انتظارش رو داشته، ضرر نکرده.

نمیدونم اصلا تعریفت از فداکاری چیه؟ مگه رشدی که یه مادر در طی تربیت فرزند میکنه، با چیز دیگه ای قابل مقایسه است؟ اگه فقط و فقط به فکر سعادت خودش هم باشه، باید اصل زندگی ش رو بذاره برای تربیت فرزند تا خودش به کمال بیشتری برسه.
پاسخ:
سلام
الان تو با منی یا بر منی؟ :))
منم همین رو گفتم که و به طور خاص تو کامنتها بهش تصریح کردم.

البته اینی که تو میگی به نظرم بچه ای مدنظرته که وابستگی کامل به مادر داره اما من دارم از فداکاری بیش از اندازه میگم ینی چیزی که لزومی نداره و مادری یا پدری داره انجامش میده. مثلا پدری یا مادری خودش رو به هر درو دیواری بزنه که بچه اش فلان ماشین رو داشته باشه یا فلان مدرسه و دانشگاه خاص بره یا فلان لباس و وسیله رو داشته باشه ...
معلومه اونی که طرف حسابش خداست از بحث من خارجه.
یه دفعه یکی از بچه ها سر کلاس حاج آقا بهرامی پرسید ما از وقتی بچه دار شدیم احساس میکنیم متوقف شدیم. همه ش یه سری کار روتین انجام میدیم و نمیتونیم برای خودمون وقت بذاریم، حتی نمازهای واجبمون هم با عجله و زحمت میخونیم چه برسه به مستحبات.
نمی دونم اون جلسه بودی یا نه؟ مضمون جواب حاج آقا این بود که باید در حین همین کارهای روتین به خدا برسید.
پاسخ:
حرف درسته اما باید مادر بلد باشه چجوری میشه در همین کارهای روتین به خدا رسید یا نه؟ بله باید به خدا برسیم اما میرسیم؟!
سلام!
خیلی این پستت جالب بود! منم همیشه یکی از نمونه های تامل برانگیز برام فرزندانی از امام هاست که راهشون خیلی با راه پدرانشون فرق داشته.

فکر می کنم این پدیده به خاطر اینه که با وجود اهمیت تربیت و شرایط مختلف تربیتی باز هم این خود آدم ها هستند که راهشون رو انتخاب می کنند.

اگه غیر از این بود آدم ها می تونستن شاکی بشن که چرا ما در فلان خانواده به دنیا نیومدیم اگه ما فرزند امام بودیم حتما عاقبت به خیر می شدیم!

این اهمیت و تاثیرگذاری انتخاب خود شخص رو باید بپذیریم به عنوان والدین. ما باید همه ی تلاشمون رو بکنیم اما بدونیم که اون موجود کوچیکی که زیر دست ماست خودش مستقله و اراده ای داره که ما نمی تونیم تغییرش بدیم. هرچند تلاش برای تربیت درست وظیفه ماست ولی اگه اون به راه درست نرفت لزوما ما تقصیری نداریم.
توی قرآن هم هست مثالی از والدین صالحی که فرزند ناصالح دارند. و هم برعکسش. این بنظرم تاکیدی بر اراده ی آزاد آدمها داره که باید برسمیت بشناسیم و بابتش ناراحت یا نگران نباشیم.

من با فداکاری بیش از حد مخالفم، چون به نظرم فداکاری بیش از حد در همون وظیفه ی تربیت هم اختلال ایجاد می کنه.(دیگه شرح نمی دم!) اما به نظرم انجام تمام و کمال وظیفه تربیت مستقل از نتیجه ش هست.

بازم تشکر ویژه از این پست  :*

پاسخ:
سلام زهرا
چقدر خوبه که میتونی افکار پریشان من رو اینقدر خوب درک کنی که :« فداکاری بیش از حد در همون وظیفه ی تربیت هم اختلال ایجاد می کنه»

آدمها خودشون باید راهشون رو پیدا کنن منتها اینکه در چه بستر خانوادگیی رشد کرده باشیم میتونه مسئولیت ما رو در قبال پذیرش یا عدم پذیرش حق تغییر بده.

خواهش میکنم :))

۰۱ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۲۴ پلڪــــ شیشـہ اے
سلام آبجی.اول که متن رو خوندم خیلی حس خوبی بهم دست نداد. سوء تفاهم شد واسم. الان که نظرات رو خوندم برام روشن تر شد. چه حرف خوبییییی.با این از خود گذشتگی ها بعدا که میشه مادرها اگر جایی احساس کمبود و خستگی کنند همه این ها خاطرشون میاد و کوهی از غم و غصه آوار میشه روی سرشون.ی خانم خیلی خوبی بود که میگفت باید خودخواهی شریف داشت.اول حواست رو جمع خودت کن تا بتونی برای اطرافیانت وقت بگذاری.
پاسخ:
سلام پلکِ جان.
آفرین اینم یکی دیگه از معایب فداکاریهای بیش از اندازه است که فرد فداکار میشود طلبکار و فرد مورد فداکاری واقع شده میشود بدهکار!
باید خودخواهی شریف داشت...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی