استفاضه

سلام :)

استفاضه

سلام :)

استفاضه یعنی طلب خیر کردن، یعنی عطا خواستن
و دنیا محل استفاضه است نه استفاده (حتی دنیای مجازی)


* اَللَّهُمَّ اخْتِمْ لَنا بِالَّتى هِىَ اَحْمَدُ عاقِبَةً *


میخواهم باز هم تلاش کنم جوری بنویسم که نوشته هایم حالم را (و حالتان را ) خوب کند :))

*******************************


نوشتن زیستن دوباره ی لحظات زندگی است.
لحظه نوشتن لحظه عمیقتر زیستن لحظه لحظه های زندگی است.

کو آرمان‌های ما؟!

يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ب.ظ

با کلی ذوق و شوق برای مادرم تعریف می‌کنم که آن تخت‌های سنتی که به جای صندلی‌های مرسوم برای واحد بانوان خریده‌اند را با فرش‌های ماشینی زیبایی مفروش کرده اند و با هیجان برایش تعریف می‌کنم که فرش‌ها را قالب تخت‌ها درآورده‌اند و چند پشتی‌ هم خریده‌اند برایش و ...
اما مادرم همینطور سرد نگاهم می‌کند و وقتی از سکوتش ساکت می‌شوم آهسته می‌گوید: «ببین حالا! مگه پول بیت المال نیست؟ نمیشد کم خرج‌تر؟»

مثل یخ وا می‌روم و یادم می‌افتد همین شش ماه پیش بود، همان روزی که مثلا روز مصاحبه بود و من نشسته بودم روبه‌روی مدیر عامل و در چشمانش نگاه کردم و گفتم من با سفر آنچنانی مشهد بردن شما و با سفره افطار مفصل انداختن شما مخالفم...

به مادرم گفتم بالاخره هر کاری باید به پرسنلش خدماتی هم بدهد. کارایی کارمندها بیشتر میشود و ...

اما حق با اوست انگار لمس شده‌ام از این ریخت و پاش‌ها! دیگر حساسیت های روزهای اول را ندارم. شش ماه مدت کمی است برای لمس شدن! کم خیلی کم!

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۱۱
مریم ثالث

نظرات  (۴)

۱۲ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۰۴ آبجی خانوم
کاملا درکت می کنم خواهر جان
فهمیدن لمس شدن خیلی حس بدیه :(
پاسخ:
درست میگن دیکته نانوشته غلط نداره! وقتی بتونم آرمانهام رو در عمل حفظ کنم هنر کردم.
سلام...
واقعا شاید این کار اینقدر هم قیمت نداشته باشد که فکر می کنی آرمان هایت از بین رفته اند. یک زمانی هست که یک مدیر با حداقل بودجه، سلیقه به خرج می دهد و یک چیز خوشگل تحویل می دهد بجای دوتا صندلی پلاستیکی
اینها له کردن آرمان نیست... صندلی های بیت رهبری یک زمانی پلاستیکی بود، اما حالا نیست، این نمی شود از بین رفتن آرمان که... جدیدا آقا سری صندلی های دیدارهای رسمی شان را هم عوض کردند. :)
قیمت پشتی و صندلی های سنتی، به مراتب کمتر از دو تا صندلی چرم است. پارچه ای که نمی شود خرید برای اداره، جایش آنجا نیست. چرم خوب هم گران است. آخر 2 متر فرش ماشینی مگه چقده قیمتش؟!
اگر خیلی سوال شده، برو از مدیرتان بپرس. رویش را نداری، توی همین اینترنت قیمت را ببین. تازه شاید آن نجاری که برایشان ساخته، آشنا بوده و کمتر گرفته.
به هر حال سه تا صندلی برای مراجعه کننده که می خواستید؟! نمی خواستید؟!
می خواستین صندلی پلاستیکی بذارید، آن وقت می شد حفظ آرمان؟!
ساده بودن خوب است، درست است، مفید است. اما سطح جامعه باید دیده شود، سطح اداره دیده شود، نمی گویم بریز و بپاش شود، با ده تا اداره دیگه مقایسه کن و بعد بگو آرمان هایمان کو؟!
 و یک چیز دیگر
یک سری از هزینه ها ماندگار هستند ویکسری دیگر مصرفی. مثل همین صندلی، تا سال ها استفاده می شود. آدم یک بار هزینه خوب و متناسب کند (نه اینکه ولخرجی کند یا برود گران ترین چیز ممکن را بخرد) حتی ارزان تر می شود از خریدهای کم قیمتی که دوام ندارد.
بازم بگم یا حله دیگه؟! :) :دی
پاسخ:
سلام. اره آرمانهای ما که با تغییر صندلی به تخت تغییر نمیکنه. اما این که توجهی به خرج شده نکردم میتونه سرآغاز ماجرا باشه. الان میز و تخته برام اهمیت نداره فردا سفرها و گشت و گذارها و پس فردا هم معلوم نیست چی!

مساله بعدی اینه که اونجا یه عالمه صندلی داشت و این هزینه ای اضافه بوده که ساید به قول شما هزبنه زیادی نداشته باشه اما میشد اصلا نباشه.
حالا یه رور تشریف بیارید این محل جدید رو ببینید خوشحال میشیم :)
اف بر تو باد ای جوان!

آن حقوقی که میگیری صد در صد حرام است، تنها یک راه برای حلال شدن آن وجود دارد، آن هم اینکه سریعا آن را بین دوستانت تقسیم کنی.
:)
پاسخ:
اف بر این جوانان!
چگونه تک میخورند و تک میپرند! خدا همه یشان را هدایت کناد!



+کامنت آخر دو تا پست قبلتر رو بخون.
۲۷ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۵۷ دانشجوی کلاس اول دبستان
سلام

لمس شدن هایی که لمس می شود ...

"باشد تا رستگار شویم"
پاسخ:
سلام
:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی