استفاضه

سلام :)

استفاضه

سلام :)

استفاضه یعنی طلب خیر کردن، یعنی عطا خواستن
و دنیا محل استفاضه است نه استفاده (حتی دنیای مجازی)


* اَللَّهُمَّ اخْتِمْ لَنا بِالَّتى هِىَ اَحْمَدُ عاقِبَةً *


میخواهم باز هم تلاش کنم جوری بنویسم که نوشته هایم حالم را (و حالتان را ) خوب کند :))

*******************************


نوشتن زیستن دوباره ی لحظات زندگی است.
لحظه نوشتن لحظه عمیقتر زیستن لحظه لحظه های زندگی است.

"چند روز پیش خبر شهادت پدر بزرگوارتان را شنیدم. خوش به سعادتشان که راهشان را پیدا کردند و به آرزویشان رسیدند. و خوش به سعادت شما به خاطر داشتن چنین پدری که در دنیا و آخرت مایه افتخارتان هستند.
تبریک و تسلیت بنده را هم بپذیرید. بعید است کسی که در راه دفاع از حرم جسمش را تقدیم میکند، جانش همنشین با صاحبان حرم نشود.
انشالله شفیع ما هم باشند."

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۲
مریم ثالث

یک نامه

نظرات  (۶)

۰۲ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۴۳ آبجی خانوم
:"(
پاسخ:
:(
۰۲ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۴۷ عارف ـــــ
:(
شهدای حرم یه جنس دیگه ان

پاسخ:
خیلی مظلومتر
سلام...
شهدا راه شهادت را پیدا می کنند.
پاسخ:
سلام
اللهم ارزقنا ...
سلام
من واقعا انقدر ایثار و عشق شهدای حرم رو نمی تونم درک کنم. اصلا خارج از قدرت تصور منه که تو شرایطی که جنگ تو کشور دیگه ای هست یکی حاضر بشه زن و بچه ش رو تنها بذاره و بره جونش رو بده.
حتا وقتی تو ایران جنگ بود هم خیلی از آدمها هزار جوربهانه جور می کردند که به این نتیجه برسند که تکلیفشون نیست و افراد مناسب تری برای دفاع از کشور هستند.
حالا چطور می شه کسی به این نتیجه برسه که دقیقا تکلیف اونه که بره و تو یه کشور دیگه با یه عده جانی به تمام معنا درگیر بشه و با احتمال زیاد شهید بشه...

به خصوص مستندایی که از خانواده هاشون تهیه شده رو می بینم بچه های کوچیک و خانم های جوون شون رو.... اصلا نفسم بند میاد :(


حالا این پیام رو کی داده؟!
پاسخ:
سلام زهرا جان
 منم همین حس رو دارم. به خصوص وقتی میبینم این آدمها همسن و سال ما هستن و تو همین شهری که کسی به کسی نیست اینطور بزرگ شدن و واقعا هم بزرگ شدن!
فکر میکنم برای این ادمها مرزهای کشورشون رو اعتقاداتشون مشخص میکنه. به قول تو شاید اگر چن صد کیلومتر اینطرف تر بود باز هم خیلی ها وظیفه خودشون نمیدونستن. یکیش خود من حتی!

این متن رو برای یکی از همکارهای سابقم نوشتم که پدرشون هفته پیش شهید شد
۱۷ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۳۱ فاطمه نظریان
همسر خواهرم فردا میره سوریه... با همه بغض ها و گریه ها و نرو نرو های همه مان خصوصا خواهرم داره میره... همین الان که دارم مینویسم، بغض گرفتم...
دوست نداریم به هیچی فکر کنیم جز اینکه دو ماه دیگه محمدصادق داره از سر و کول باباش بالا میره و باهم دارن کشتی میگرن و مبارزه میکنن و باباش قلقلکش میده و.... دوست نداریم به هیچی فکر کنیم جز اینکه دو ماه دیگه اون لبخندی که یک طرفش یک کم بالاتر از اون طرفشه رو دوباره میبینم...
پاسخ:
وای راست میگی فاطمه؟!
خوش به حالتون که یه آدم حسابی اینقدر نزدیکه بهتون
میفهمم نگرانیتون رو
ایشالله که میرن و به سلامت و با افتخار برمیگردن
الان سوریه وضعش بهتره انگار
توکل به خدا
ما هم دعا میکنیم
۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۵۶ پلڪــــ شیشـہ اے
ان شاءالله که همه رزمندگان اسلام به سلامت باشند. پیروزی نزدیک است ان شاءالله.خداوند به همه خانواده این بزرگواران صبر و اجر عظیم عنایت کند.
پاسخ:
انشالله 
انشالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی